loading...
MAN O KHIAL E TO
پریسا بازدید : 2 پنجشنبه 18 اردیبهشت 1393 نظرات (0)

من،پریسا نیایشفر،فقط هفده سالمه،وقتی سیزده سالم بود،عاشق آرمین شدم،نفسم،عشقم،همه ی زندگیم شد،میمردم براش،در حد مرگ دوستش داشتم،تا دو سال متداوم باهم ارتباط داشتیم،به امید اینکه بعد از سن قانونی باهم ازدواج کنیم،ولی یه روز که با هم رفته بودیم بیرون،یکی به من تیکه پروند،اونم غیرتی شد و با طرف دس به یقه شد،نمیدونم عمدی یا اشتباهی ولی طرف سرش خورد زمین و مرد،جلوی همه ی مردم!چون آرمین دوسال ازم بزرگتر بود،رفت زندان،منم هر طور شده بود،به بابام گفتم چند ساله باهم ارتباط داریم،با اینکه خیلی عصبی شد،ولی کمکم کرد،خیلی  هم تلاش کردیم،ولی خانواده ی اون مرده هه رضایت ندادن،آرمین به جرم آدم کشی اعدام شد،تصورش،برام سخت بود،چه برسه به باورش!چه برسه به تجربه اش!تاشونزده سالگی افسردگی شدید داشتم،ولی تازگیا بهتر شدم،دلم براش یه ذره شده،دوبار خودکشی کردم،انگار نمیشد برم پیشش،عشق ما پاک بود،بدون هیچ هوسی،نمیدونم آخه،خدایا چرا اینکارو باهام کردی؟مگه من چه کار کردم؟زندگی برام جهنم شد از وقتی آرمین رفت،انگار نفس کشیدن برام سخت بود،بچه ها آرومم کنید،دلداریم بدید تو نظراتتون،فعلا.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 2
  • بازدید کلی : 18